Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4578 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
computer aided factory management
U
مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electronic
U
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
CMOT
U
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
databases
U
تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
database
U
تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
users
U
پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
user
U
پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
critical path analysis
U
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
technical observer
U
بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
expanded memory system
U
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
EMM
U
امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
scheduler
U
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
drives
U
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
drive
U
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
computer managed instruction
U
اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
smarter
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
proxy agent
U
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
command management system
U
سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
download
U
1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
databases
U
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
database
U
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
productions
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical
U
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ieee
U
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser
U
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
common use
U
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
wimp
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP
U
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimps
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
superintendence
U
مدیریت
generalship
U
مدیریت
managership
U
مدیریت
stage direction
U
مدیریت
directorships
U
مدیریت
leadership
U
مدیریت
directorates
U
مدیریت
directorate
U
مدیریت
administratorship
U
مدیریت
matronage
U
مدیریت
conductorship
U
مدیریت
administration
U
مدیریت
administrations
U
مدیریت
management
U
مدیریت
directorship
U
مدیریت
managements
U
مدیریت
menage
U
مدیریت
coopery
U
کارخانه
workplace
U
کارخانه
factory-spun
U
نخ کارخانه ای
factory
U
کارخانه
house work
U
کارخانه
work
U
کارخانه
works
U
کارخانه
shops
U
کارخانه
plants
U
کارخانه
shopped
U
کارخانه
plant
U
کارخانه
shop
U
کارخانه
worked
U
کارخانه
workhouse
U
کارخانه
workhouses
U
کارخانه
manufactory
U
کارخانه
workplaces
U
کارخانه
factories
U
کارخانه
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
Hamming code
U
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
configuration management
U
مدیریت پیکربندی
materiel cognizance
U
مدیریت کالاها
facilities management
U
مدیریت امکانات
directorates
U
مقام مدیریت
production management
U
مدیریت تولید
personnel management
U
مدیریت پرسنلی
ownership and management
U
مالکیت و مدیریت
pyramiding
U
مدیریت واحد
management graphics
U
مدیریت گرافیک
operational management
U
مدیریت عملیاتی
materials management
U
مدیریت مواد
personnel management
U
مدیریت استخدام
materiel management
U
مدیریت اماد
setup
<idiom>
U
مدیریت داشتن
memory management
U
مدیریت حافظه
directorate
U
مقام مدیریت
postal directory
U
مدیریت پست
monopoly management
U
مدیریت انحصاری
materiel management
U
مدیریت اقلام
career management
U
مدیریت مشاغل
concurrency management
U
مدیریت همزمانی
data management
U
مدیریت داده ها
record management
U
مدیریت مدارک
maladministration
U
سوء مدیریت
run the show
U
مدیریت کردن
scientific management
U
مدیریت علمی
job management
U
مدیریت برنامه
task management
U
مدیریت وفیفه
task management
U
مدیریت کار
inventory management
U
مدیریت موجودی
interlocking directorate
U
مدیریت واحد
resource management
U
مدیریت منبع
industrial management
U
مدیریت صنعتی
superintendence
U
ریاست مدیریت
system mangement
U
مدیریت سیستم
supply management
U
مدیریت عرضه
management expenses
U
مخارج مدیریت
foremanship
U
مدیریت سرکارگری
managerial economics
U
اقتصاد مدیریت
trust
U
مدیریت امانی
trusted
U
مدیریت امانی
trusts
U
مدیریت امانی
management system
U
سیستم مدیریت
management science
U
علم مدیریت
demand management
U
مدیریت تقاضا
management report
U
گزارش مدیریت
file management
U
مدیریت پرونده ها
file management
U
مدیریت پرونده
file management
U
مدیریت فایل
financial management
U
مدیریت مالی
superintendency
U
ریاست مدیریت
record management
U
مدیریت رکوردها
educational administration
U
مدیریت اموزشی
ex mill
U
تحویل در کارخانه
factory chimney
U
دودکش کارخانه
gas works
U
کارخانه گاز
fulling mill
U
کارخانه قصاری
plants
U
نبات کارخانه
generating station
U
کارخانه برق
generating plant
U
کارخانه برق
gasworks
U
کارخانه گاز
ex factory
U
تحویل در کارخانه
electric plant
U
کارخانه برق
industrialist
U
کارخانه دار
manufacturing
U
کارخانه دار
cut back
U
تعطیل کارخانه
works superintendent
U
مدیر کارخانه
works inspector
U
بازرس کارخانه
manufacturers
U
صاحب کارخانه
manufacturer
U
صاحب کارخانه
industrialists
U
کارخانه دار
studios
U
کارگاه کارخانه
studio
U
کارگاه کارخانه
smelting plant
U
کارخانه ذوب
manufactoring plant
U
کارخانه تولیدی
manufaturer
U
صاحب کارخانه
power stations
U
کارخانه برق
power station
U
کارخانه برق
plant
U
نبات کارخانه
brewery
U
کارخانه ابجوسازی
breweries
U
کارخانه ابجوسازی
power house
U
کارخانه برق
siren
U
سوت کارخانه
plant mixing
U
امیختن در کارخانه
plant mixing
U
اختلاط در کارخانه
plant construction
U
ساختمان کارخانه
pilot plant
U
کارخانه نمونه
sirens
U
سوت کارخانه
out
<adv.>
U
بیرون از کارخانه
packingplant
U
کارخانه کنسروسازی
spinning
U
کارخانه نخریسی
ice plant
U
کارخانه یخ ساز
smeltery
U
کارخانه گدازگری
sirenic
U
سوت کارخانه
mills
U
کارخانه نورد
mill
U
کارخانه نورد
lock out
U
تعطیل کارخانه
packinghouse
U
کارخانه کنسروسازی
cement plant
U
کارخانه سیمان
spinning factory
U
کارخانه نخ ریسی
installation
U
کارخانه نصب
cotton factory
U
کارخانه نخ ریسی
Recent search history
Forum search
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
popsicle
1
In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2
purchase off the registry
1
چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
2
من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com